در ادامه مطالب ارائه شده وبلاگ اندیشه سیستانی در خصوص سرزمین سیستان ، این بار هم به اتفاق یاران همراه، سفری کوتاه به دیار سیستان داریم:
استان سیستان و بلوچستان از همنشینی دو نام ‹‹سیستان››و‹‹بلوچستان›› که هر کدام نمایه دو فرهنگ و منطقه جغرافیائی است، شکل گرفته است.
-دشت سیستان با 8117کیلومتر مربع با یک شهر و پنج بخش در سمت جنوبشرقی ایران واقع شده است.
-مسعودی در مروج الذهب می نویسد:‹‹زابلستان قلمرو وسیعی است و در آنجا قلعه هائی عجیب و منیع هست و همچنان زبانهای مختلف و اقوام فراوان در سیستان هستند که بعضی آنها را به ایرانیان قدیم نسبت می دهند››
-اقوام موجود در سیستان امروز بالغ بر 300 تیره امند که این اجزاء در ساختار عشیرتی و ایلی، محدود به 40 تیره مهم گردیده است.شیوع نظام ایلی و عشیرتی عمده ترین عامل تداوم نسلها و پایداری انسان در برابر طبیعت خشن منطقه بوده است.
-باز مسعودی گوید: دیار سیستان باد و ریگ است و همان شهرت که گوید باد آنجا آسیابها بگرداند و آب از چاه کشد و باغها سیراب کند.
- حیات سیستان در گرو حیات مستمر رودخانه هیرمند و سیرابی دریاچه هامون و استواری ساکنان آن در حفظ مواریث زرافشان بوده است.
-هیرمند رود کار و زندگی سیستان است و از اهمیتی همانند رود دجله و فرات در عراق و نیل در مصر برخوردار است.
-امید که مسئولین به این مهم توجه نموده و همواره بستر مناسب جهت زیست جانداران کمیاب دریاچه هامون فراهم نمایند که نسل آنها در حال انقراض است.
با سلام
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در 27 خرداد ماه 1384 را از یاد نبریم.
انتخاب فردی با کفایت، شجاع و با اخلاص، با نشاط، دارای روح مردمی، مؤمن به مردم و نیروی مردم، معتقد به حق مردم، مومن به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی در گرو همبستگی و مشارکت ملت ایران می باشد.
برگزیدن فردی مدیر و مدبر و کارامد که بتواند مجری خوبی برای برنامه چهارم توسعه و اجرای سند چشم انداز بیست ساله نظام باشد.
حضور پرشور و حداکثری و انتخاب با درایت مردم و تعداد آراء بیشتر به منتخب پشتوانه ای برای اجرای برنامه ها با پشتوانه مردمی می باشد.
به امید خلق حماسه ای دیگر از ملت همیشه در صحنه ایران
این بار اندیشه سیستانی به شهر تاریخی زرنج که از آثار باستانی زابل است روی آورده و این مطلب به دوستداران زابل تقدیم میشود.
ویرانههای شهر باستانی زرنج، پایتخت قدیم سیستان، در جلگهای که در اطراف دریاچه هامون واقع شده، باقی مانده است. آثار ویرانهها معرف زمان آبادی و پایتختی این ناحیه مشهور تاریخی در دوران باستانی و پیش از اسلام میباشد. بدیهی است با شروع کاوشهای علمی و مطالعات تاریخی آثار و بناهای فراوانی در منطقه زرنج از ادوار پیش از تاریخ و دوران هخامنشی، اشکانی، ساسانی و اسلامی کشف خواهد شد. از این شهر که حدود 1119 سال قبل پایتخت سیستان بود، اثری نیست. در وصف این شهر، در کتاب حدودالعالم آمده است: «شهری با حصار و پیرامون آن خندق است و اندروی رودهاست، و اندر خانههای وی آب روان است، دارای پنج در آهنی است و گرمسیر است و برف نمیبارد» بعضی نیز پایتخت سیستان را همان آبادی معروف به «ارم شهرستان» میدانند و روایتی هم هست که پایتخت سیستان قبل از زرنج، «رام شهرستان» خوانده میشد. تغییر مسیر هیرمند و شاید هم طغیان آن باعث شده است که آبادیها و شهرستانهای قدیم این ناحیه خراب شوند. ممکن است حفریات تاریخی بسیاری از این مسائل را روشن نماید؛ در روایت محلی سیستان افسانهای در مورد خرابههای معروف به «سابورشاه» است. بدین ترتیب که داماد سابور در شهرستانی از آبادیهای سیستان میزیسته است. دختر سابورشاه به بچهاش میگوید که وقتی پیش پدربزرگ خود رفتی هرچه رو نما به تو داد نپذیر و در خواست کن که سهم ما را از آب هیرمند دو چندان کند. وچو ن چنین درخواست کرد و پدر بزرگ بخشید، شهر که در شمال کوه خواجه قرار داشت زیر آب رفت. هر چند این داستان جز افسانهای بیش نیست، اما حکایت از واقعیتی انکارناپذیر دارد و آن این که خرابههای سابور شاه بقایای شهری است که روزی بر اثر طغیان هیرمند یا تخریب یا شکسته شدن سد به زیر آب رفته است. ظاهراً زرنج در صدر اسلام، در زمان یعقوب لیث و جانشینان وی پایتخت سیستان بوده است.
تا نگارشی دیگر
استان سیستان و بلوچستان
با سلام
وبلاگ اندیشه سیستانی که هدف اصلی آن معرفی سیستان و سرزمین زابل می باشد اقدام به درج مطالبی به صورت سلسله وار می نماید که گاهی اوقات هم به بعضی مطالب سیاسی >اجتماعی پرداخته می شود.
استان سیستان و بلوچستان در جنوب خاوری ایران از دو ناحیه سرزمینی تشکیل شده است.
سیستان: با مردمی پارسی زبان و بیشتر شیعه
بلوچستان: با مردمی بلوچ زبان و بیشتر سنی
خود بلوچستان به دو ناحیه سرحد و مَکران تقسیم شده است.
سرحد بخش بالایی بلوچستان یعنی خاش و زاهدان جز اینها است.
مکران به چابهار و کرانه های دریای عمان میگویند.
مکرانی ها آمیزه ای از بومیان براهویی (دراویدی)تبار و غیره با بلوچها هستند و گویش بلوچی ایشان هم با بلوچی سرحد متفاوت است.
سرحدیها تبارشان بیشتر به بلوچ های اصلی که به این ناجیه آمدند نزدیک است.
بلوچها که یک تیره ایرانی تبار و ایرانی زبان هستند در زمان سلجوقیان بخاطر ترکتازی و تاراج سلجوقیها از نشیمنگاه خود در جنوب کوه های البرز کوچیدند و رفته رفته به جنوب و از راه کویر به بلوچستان آمدند. پیش از آمدن ایشان باشندگان بلوچستان بیشتر از تیره براهویی بودند. براهویی ها زبانشان با مردم سیاه تبار جنوب هندوستان یعنی دراویدی ها خویشاوندی دارد.
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود 187502 کیلومتر مربع، در جنوب شرقی ایران و در مختصات جغرافیایی بیست و پنج درجه و سه دقیقه تا سی و یک درجه و بیست و هشت دقیقه عرض شمالی و پنجاه و هشت درجه و چهل و هفت دقیقه تا شصت و سه درجه و نوزده دقیقه طول شرقی واقع شده است. این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور افغانستان 300 کیلومتر مرز مشترک دارد؛ در قسمت جنوب با دریای عمان به طول تقریبی 270 کیلومتر مرز آبی دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول 190 کیلومتر و در قسمت غرب با استان کرمان به طول 580 کیلومتر و با استان هرمزگان به طول 165 کیلومتر همجوار است. این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشکیل یافته است که از لحاظ طبیعی با یکدیگر کاملاً متفاوتند. ناحیه سیستان هشت هزار و صد و هفده کیلومتر مربع، در قسمت شمالی این استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودی است که از آبرفتهای دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده است. ناحیه بلوچستان به مساحت صدو هفتاد و نه هزار و سیصد و هشتاد و پنج کیلومتر مربع منطقه وسیع کوهستانی است که حد شمالی آن کویر لوت و حد جنوبی آن دریای عمان است.مرزهای طولانی آبی و خشکی استان با کشورهای افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژهای را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است. چندگانگی و تنوع مذهبی، گویشهای مختلف و نمود تعلقات قومی و قبیلهای از دیگر ویژگیهای اجتماعی این استان است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان سیستان و بلوچستان سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج دارای هفت شهرستان، بیست و نه بخش، شانزده شهر، نود و دو دهستان و شش هزار و سی و هشت آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستانهای آن عبارتند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیک شهر.
تا گفتاری دیگر در این باب