سیستان سرزمین شگفتیها و مهد دلیران

معرفی سیستان،آثار باستانی زابل،اخبار،حکایات،روایات و مناسبتهای روز ایران

سیستان سرزمین شگفتیها و مهد دلیران

معرفی سیستان،آثار باستانی زابل،اخبار،حکایات،روایات و مناسبتهای روز ایران

نیمه شعبان ، عید منتظران

 

سلام بر مهدی،انتظار سبز دورانها،آرمان مجَسم عدالتخواهان،چلچراغ روشن شبستان تاریخ،روشنگر زمین و زمان،مردِ برگزیده اعصار،ذخیره جاویدانِ الهی و نویدبخش صبح در شب انتظار.

ایام میمون شعبانیه بر منتظران مبارک باد.

 

           تا مطلبی دیگر بدرود

چند روایت

با سلام

 

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده:

-         زمین از هیچ کاری که روی آن انجام گیرد مثل این سه کار بدرگاه خدا ننالد:

ریختن خون بیگناه،غسل از زنا و خواب پیش از آفتاب

-         روز قیامت عذاب از سه کس برگیرند:

راضی به تقدیر الهی،خیرخواه مسلمانان و دلال خیر.

-         حسود سه علامت دارد:

پشت سر بد گوید، پیش رو چاپلوسی کند و در وقت مصیبت شماتت کند.

-         سه کس را خدا لعنت کرده:

آنکه تنها غذا خورد، آنکه تنها در بیابان سفر کند و آنکه تنها در خانه بماند.

-         آتش بدن سه کس را نسوزاند:

زنی که به فرمان شوهر باشد، زنی که به هنگام سختی و گرفتاری شوهر صبر کند و کسی که به پدر و مادر نیکی نماید.

 

                        با تشکر از اظهار لطف شما عزیزان همراه

 

میلاد امام حسین(ع)

      میلاد سومین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت مبارک

ای حسین (ع) ای پاسدار دین،ای حامی شرف، ای خون خدا در رگ زمان!

تو میلادی در شهادت و شهادتی در میلاد بودی،تو میلاد شهادت بودی.

تو،شهیدی زنده و حاضر در همه جای زمین و همیشه زمان بودی و هستی.

ای حسین!... ای سالار قافله عشق! ای پاسدار حرمت انسان!

میلاد تو،میلاد حریت و شجاعت، اخلاص و ایثار، حماسه و عرفان است.

آزادگان تاریخ، همه وامدار روح خدائی تو هستند که شهامت و مقاومت را با لحظه لحظه عمرت و قطره قطره خونت تفسیر کردی.

میلاد تو ، زادروز جهاد و شهادت است.

وبلاگ کشکول این روز خجسته را به عموم عزیزان همراه تبریک عرض می کند.

 

                    تا نوشتاری دیگر

حکایت جوان شرور

با سلام

         جوانی در ولایتی، بسیار شرور و بیعار بود بطوری که اهل محله از دست وی به تنگ آمده و به نزد کدخدای محله رفتند و شکایت کردند.

تدبیر چنین شد که او را زن بدهند تا شاید دست از شرارت بردارد.

زنی را برای او عقد کردند.

چند روزی نگذشت که به بازار آمد، قدری نان خرید و بدست راست داد و قدری ماست خرید و بدست چپ گرفت و به خانه می آمد که در بین راه سگی به وی حمله کرد و بنا گذارد به شرارت کردن.

جوان رو به سگ کرد و گفت: ای سگ، دست از من بردار و از شرارت دست بردار و گرنه به کدخدا خواهم گفت که ترا زن بدهد تا مانند من شوی.

تا سگ اسم زن را شنید فرار کرد.

                موفق باشید

عید مبعث مبارک باد

 

اقرا باسم ربک الذی خلق

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

احمد ز حرا گشت برون با رخ مــاه

با حکم پیامبری به فرمان اله

بر عارض او هر که نظر کرد بگفت

لا حـــــــول ولا قوه الا با اله

                                                                       التماس دعا